همکاری بیشتر ایران و افغانستان برای جلوگیری از ناامنی در مرزها
تاریخ انتشار: ۲۴ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۴۱۳۴۵۰
به گزارش خبرگزاری مهر، قاری دین محمد حنیف ظهر سه شنبه در نشست همکاریهای اقتصادی کشور افغانستان و خراسان رضوی اظهار کرد: برای امنیت ۲ کشور لازم است در خصوص مدیریت حضور مجرمان در ۲ سوی مرز همکاری بیشتری صورت گیرد و برای جلوگیری از ناامنی همکاری مشترک بیشتر شود.
وزیر اقتصاد افغانستان بر تحکیم روابط با کشورهای همسایه به ویژه ایران تاکید کرد و ضمن تشکر از جمهوری اسلامی ایران گفت: ایران با تمام مشکلات اقتصادی ایجاد شده از سوی قدرتهای شیطانی، میزبان ۲ میلیون تبعه افغانستانی است و هزاران دانش آموز و دانشجوی افغانستانی در این کشور تحصیل میکنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی گفت: آمریکاییها طی ۲۰ سال اشغال افغانستان با شعار کاذب بازسازی این کشور، پول هنگفتی را هزینه کردند اما هیچیک از زیرساختهای کشور ما از این بودجه بهرهای نبرده است.
حنیف افزود: بنا به گزارش سازمان بازرسی ویژه آمریکا در امور افغانستان (sigar) طی ۲۰ سال گذشته ۱۴۴ میلیارد دلار در افغانستان هزینه شده اما در هیچ بخشی زندگی مردم بهتر نشده و کاری در امور زیرساختی و زیربنایی انجام نشده است.
وزیر اقتصاد افغانستان گفت: یک بیمارستان استاندارد در افغانستان نداریم و هم اکنون مریضهای ما در کابل درمان نمیشوند و به کشورهای همسایه میروند.
وی وضعیت راهها و به ویژه راههای اصلی افغانستان را وخیم دانست و افزود: نه تنها در دوره اشغال زیرساختهای حمل و نقل در افغانستان ایجاد نشد بلکه محرکهای اقتصادی نیز برای تولید فراهم نشده است.
حنیف اضافه کرد: افغانستان از نظر تولید برق آبی و بادی ظرفیت زیادی دارد به طوری که اگر در این ۲۰ سال کار زیرساختی در این حوزه میشد نه تنها اففانستان در تولید برق خودکفا میشد بلکه میتوانست به کشورهای منطقه نیز برق صادر کند.
وزیر اقتصاد افغانستان مصرف برق افغانستان را هزار و ۱۰۰ مگاوات دانست و گفت: فقط ۲۰ درصد این میزان برق در افغانستان تولید میشود و بقیه از ایران، ترکمنستان، ازبکستان و تاجیکستان وارد میشود و افغانستان سالانه ۳۰۰ میلیون دلار برای برق وارداتی میپردازد.
وی زراعت افغانستان را سنتی و بدون نوسازی توصیف کرد و افزود: در بخش زراعت یک سردخانه استاندارد در کابل نداریم و همین نقص موجب شده بخش زیادی از محصولات زراعی ما مانند سیب فاسد شود و از بین برود و بعد مجبور به واردات همین محصول از دیگر کشورها هستیم.
حنیف با بیان اینکه اکنون کشت خشخاش در افغانستان ممنوع شده است ادامه داد: در دوره اشغال افغانستان شاهد افزایش شمار معتادان بودیم و بر اساس تخمینها بین چهار تا چهار و نیم میلیون معتاد در کشور داریم که ارمغان شوم دوران اشغال آمریکایی هاست.
وزیر اقتصاد افغانستان گفت: بر اساس آمارها حدود نیمی از جمعیت کشور ما فقیر به شمار می آیند و با تحولات اخیر این روند، افزایشی یافته است.
وی افزود: در دولتهای قبل ۷۵ درصد بودجه حکومت از کمکهای خارجی بود که با تحولات جدید در افغانستان این کمکها قطع شده و پولهای افغانستان در خارج بلوکه شده که اکنون مشکل آفرین شده است.
حنیف بیان کرد: بودجه کنونی امارت اسلامی افغانستانی بدون درنظر گرفتن کمکهای خارجی تعیین شده و با همین بودجه، معاش و تنخواه ادارههای دولتی تأمین شده است و در بخش طرحهای عمرانی فقط طرحهایی که ۹۵ درصد پیشرفت داشته اند بودجه میگیرند.
کد خبر 5632692منبع: مهر
کلیدواژه: اقتصاد افغانستان جمهوری اسلامی ایران محمد حنیف ایالات متحده امریکا ترکمنستان خراسان رضوی مشهد بوشهر خطبه های نماز جمعه کرمانشاه گرگان کتاب و کتابخوانی بیرجند بارش باران خراسان رضوی مشهد اغتشاشات ایران زاهدان ویروس کرونا یادواره شهدا ایلام وزیر اقتصاد افغانستان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۱۳۴۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اعراب میتوانند از جنگ تهران و تل آویو جلوگیری کنند؟
کریستین کواتس اولریشن محقق انستیتوی بیکر در دانشگاه رایس در مطلبی در پایگاه اینترنتی مرکزی عربی واشنگتن دی سی نوشت: سالها جنگ در سایه بین ایران و اسرائیل در ماه آوریل منجر به رویارویی مستقیم بین دو کشور شد و خاورمیانه را در آستانه ورود به یک جنگ منطقهای گسترده قرار داد. این چرخه خشونت که با حمله اسرائیل به ساختمان سفارت ایران در دمشق در اول آوریل آغاز شد و با حمله موشکی و پهپادی بی سابقه ایران در روز ۱۳ آوریل به اسرائیل تداوم یافت، حداقل فعلا تمام شده به نظر میرسد. هرچند حملات تلافی جویانه طرفین ظاهرا فروکش کرده، اما این اقدامات نشان دهنده افزایش قابل توجه تنش بود و حکایت از آن دارد که آتش اختلافات در منطقه با گذشت بیش از شش ماه از جنگ بین اسرائیل و حماس همچنان شعله ور است.
به گزارش انتخاب، برای دولتهای عربی منطقه که خواستار گفتگو و دیپلماسی جهت خودداری از گسترش جنگ غزه به کل منطقه هستند، یک جنگ تمام عیار بین ایران و اسرائیل آنها را در معرض آتش متقابل طرفین قرار خواهد داد. چنین نتیجهای بدترین سناریوی ممکن خواهد بود که رهبران ۶ کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس سال هاست به دنبال اجتناب از آن هستند. روابط دفاعی و امنیتی آنها با ایالات متحده و (به خصوص بحرین و امارات) با اسرائیل، آنها را در برابر حملات متقابل مستقیم و غیرمستقیم آسیب پذیر خواهد ساخت. پس از حل و فصل رقابتهای ژئوپلتیک مابین کشورهای عربی منطقه در دهه ۲۰۲۰، اولویتهای منطقه خلیج فارس به سمت نزدیکی روابط و کاهش تنش تغییر کرده، اما این اولویت با به صدا درآمدن ناقوس جنگ در نزدیکی آنها به مخاطره افتاده است.
در هفتهها و ماههای پیش از حمله ۷ اکتبر، سیاست گذاران چند کشور عربی منطقه توجه خود را معطوف ابتکارات منطقهای در خصوص ارتباطات اقتصادی نظیر کوریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا کرده بودند که در نشست گروه بیست در ماه سپتامبر در دهلی نو اعلام شد. این کوریدور قرار بود هند و امارات را از طریق عربستان و اردن به اسرائیل و اروپا متصل نماید و تلاش دیگری از سوی دولت بایدن برای کنار هم قرار دادن شراکتهای منطقهای و ایجاد یک مرکز ثقل ژئواکونومیک جدید به شمار میرفت. تلاشهای هماهنگ برای زمینه سازی جهت یک توافق عادی سازی بین عربستان و اسرائیل نیز در همین راستا انجام میگرفت، زیرا کاخ سفید به دنبال مقابله با نفوذ چین در منطقه بود.
جنگ غزه در شش ماه اخیر بسیاری از این مفروضات را که ظاهرا در ذهن سیاست گذاران آمریکا، اسرائیل و کشورهای حاشیه خلیج فارس تقویت شده بود بر هم زد. مفهومی که در توافقات ابراهیم نیز دنبال میشد و تصور این بود که میتوان یک رویکرد ایجاد مصالحه پایدار را دنبال نمود، به جهت در گرفتن طولانیترین و مرگبارترین جنگ بین اسرائیلیها و فلسطینیان از سال ۴۹-۱۹۴۸ تاکنون به شدت تضعیف شده است.
هیچ یک از دولتهای منطقه تمایلی به تحریک یا شعله ور کردن تنشهای منطقهای ندارد. مصالحه محتاطانه این کشورها با ایران از جمله توافقی که ایران و عربستان در مارس ۲۰۲۳ با میانجیگری چین به امضا رسید با دوامتر و پایدارتر از چیزی بوده که بسیاری انتظارش را داشتند. بحرین در این میان تنها کشور عربی حاشیه خلیج فارس است که به طور کامل اقدام به ترمیم روابط با ایران نکرده است. واکنشهای پایتختهای عربی به وضعیت امنیتی در یمن و دریای سرخ نشان میدهد که مواضع این کشورها تا چه اندازه تغییر کرده و از جهت گیریهای آنها در فاصله سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۲ فاصله گرفته است. حوثیها نیز ترجیح داده اند به جای هدف قرار دادن غیرنظامیان و زیرساختها در عربستان و امارات، به کشتیرانی بین المللی در دریای سرخ حمله کنند. به نظر میرسد که نه ریاض و نه ابوظبی تمایلی به از سرگیری تنشها با حوثیها پس از برقراری یک آتش بس موقت در آوریل ۲۰۲۲ ندارند.
تنها بحرین تصمیم گرفته در ائتلاف دریایی به رهبری آمریکا که در دسامبر ۲۰۲۳ برای مقابله با حملات حوثیها شکل گرفت مشارکت نماید، البته مشارکت منامه نیز بیش از آنکه عملیاتی باشد، اداری بوده است. جالب توجه اینکه عملیاتهای انجام شده علیه مواضع حوثیها از ناوهای هواپیما بر و ناوچههای آمریکایی مستقر در دریای سرخ و پایگاههای بریتانیا در قبرس انجام گرفته و نه از تاسیسات دفاعی واقع در کشورهای حاشیه خلیج فارس و این کشورها از این طریق تلاش کرده اند فاصله خود را با ائتلاف آمریکایی بریتانیایی در خصوص یمن حفظ نمایند.
از این رو به نظر میرسد که رهبران کشورهای حاشیه خلیج فارس در حال حرکت بر روی یک لبه باریک و حفظ توازن میان عدم افزایش تنش با ایران از یک سو و به حداقل رساندن پتانسیل افزایش تنش منطقهای توسط اسرائیل از سوی دیگر هستند. چالشی که کشورهای حاشیه خلیج فارس با آن مواجه اند، عدم برخورداری از اهرم فشار لازم برای تاثیرگذاری بر تصمیماتی است که میتواند پیامدهای منطقهای گستردهای به دنبال داشته باشد. وقوع جنگی بین ایران و اسرائیل آنها را به معنای واقعی کلمه در خط آتش دو طرف قرار میدهد و احتمالا تلاش این کشورها برای ترسیم تصویری مثبت از منطقه به عنوان مکانی امن برای زندگی، کار و تجارت که پروژههای بزرگ اقتصادی میتواند در ان انجام گیرد را به باد خواهد داد.
ریسک زدایی در کشاورهای حاشیه خلیج فارس به یک شعار تبدیل شده و برای محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان پیشبرد پروژههای عظیم مرتبط با چشم انداز ۲۰۳۰، اولویتی است که هرگونه تنش منطقهای آن را به خطر خواهد انداخت. عربستان، امارات و قطر هر کدام به شیوه خود روی پروژههای توسعهای جدید خود متمرکز هستند که میتواند موقعیت آنها به عنوان قطبهایی کلیدی در اقتصاد جهانی را تقویت نماید. اولویت فوری تصمیم گیریان در این کشورها همچنین بررسی دقیق عملکرد سامانه دفاعی اسرائیل در برابر موشکها و پهپادهای ایران است تا درسهایی را برای استفاده در سامانههای دفاعی خود بیاموزند.
هنوز خیلی زود است که بخواهیم بگوییم آیا تحولات اول تا ۱۹ آوریل فاز جدیدی از جنگ اسرائیل و حماس تلقی میشود یا به معنای جابجا شدن مرزهای افزایش تنش در منطقه است. چرخه قبلی خشونت شامل ترور ژنرال سلیمانی و حمله به پایگاه نظامی عین الاسد در عراق منجر به یک جنگ گسترده نشد.
در سال ۲۰۲۰ مقامهای ارشد سعودی و اماراتی خواهان اجتناب از افزایش تنش شدند و احتمالا تحلیل غالب این باشد که در آوریل ۲۰۲۴ هم منطقه توانسته از یک جنگ احتمالی دیگر اجتناب ورزد. اما چنین رویاروییهای دورهای بین دشمنان منطقهای منجر به یک بازی ژئوپلتیک با ماهیت رولت روسی میشود که میتواند ایران و اسرائیل را به این نتیجه گیری برساند که وقوع جنگی در آینده محتملتر از گذشته شده است و در هر صورت دیر یا زود رخ خواهد داد.
شمشیر دموکلوس بالای سر منطقه قرار دارد، اما رهبران پایتختهای عربی هیچ عاملیتی در زمان فرود آمدن آن ندارند. آنها میتوانند از کانالهای پشت پرده و ایفای نقش میانجیگری ریسک اشتباهات محاسباتی و سوء تفاهمات احتمالی را کاهش دهند و در عین حال تلاش برای دستیابی به یک آتش بس پایدار در نوار غزه را تداوم ببخشند.